یک فنجان قهوه در چندبن صحنه از فیلم های سینمایی نقش مهمی ایفا کرده است. در این مقاله لیستی از نمادین ترین آنها را به شما معرفی می کنیم:
1. قهوه بی رحم
اتفاقات بسیار وحشتناکی در فیلم The Big Heat فریتز لانگ می افتد که با خودکشی آغاز می شود. یک ماشین با سرنشینانی که داخل آن هستند، منفجر می شود. دو زن به ضرب گلوله کشته می شوند. سیگار، دست مسئول بار را می سوزاند. اما بیشتر به خاطر تکان دهنده ترین صحنه با قهوه درحال جوش در تاریخ سینما به یادگار مانده است. در یک صحنه از فیلم، زن زیبای گانگستر مشهور با بازی گلوریا گراهام، با دوست پسر بداخلاق سادیستی خود، با بازی لی ماروین، در حال مشاجره است. او ظرف قهوه جوش را که به شدت می جوشد، برمی دارد و محتویات داغ آن را روی صورت گراهام می پاشد. کارگردان این فیلم بعد از پخش این فیلم سینمایی به پیتر بوگدانوویچ گفت: “برایم تعجب آور بود که چند زن بعد از مشاهده این فیلم، قهوه داغ را به صورت شوهرشان ریخته اند و در نهایت، از نتیجه آن بسیار پشیمان شده اند و به من انتقاد کردند که “لانگ یک کارگردان بی رحم است”. گراهام که به طرز وحشتناکی زخمی شده، انتقامش را با ریختن مابقی آب جوش روی خودش می گیرد. خط پایانی فیلم یک طنز تلخ است: “قهوه را داغ نگه دارید!”
2. قهوه کاشف حقیقت
چه چیزی جذاب تر از شکستن فنجان قهوه روی زمین است؟ در فیلم Usual Suspects یک فنجان قهوه سه بار پشت سر هم روی زمین خرد می شود. مامور دیو کوجان (چز پالمینتری) پس از 100 دقیقه بازجویی از کلاهبردار مضنون (کوین اسپیسی) با رضایت پشت میز خود می نشیند و قهوه می خورد. ناگهان یکی از بهترین صحنه های سینمای مدرن به نمایش در می آید. همان لحظه ای که او تکه های رمز و راز پرونده را کنار هم می گذارد و راز آن را کشف می کند، فنجان قهوه اش به طرز شگفت انگیزی از هم می پاشد که با حرکت آهسته، پخش شدن تکه های آن روی کاشی و دفترش، نشان داده می شود. این یک لحظه خیره کننده است که کارگردان برایان سینگر آن را دوباره تکرار می کند – بنگ، بنگ، بنگ.
3. قهوه خوش طعم
هیتمن جولز (ساموئل ال جکسون) پس از اینکه جیمی (کوئنتین تارانتینو) برای او یک فنجان قهوه تازه در یکی از خاطره انگیزترین صحنه های Pulp Fiction درست می کند، این جمله را فریاد می زند: « هی! جیمی، لعنتی! این واقعا خوشمزه است!». جولز میگوید: «معمولاً من و وینس از انتخاب آیس کافی لذت می بریم. اما این قهوه چه طعمی است؟» جیمی، که حال گفتگوی اول صبح را ندارد چون اولا اصلا آیس کافی نمی خورد پس مستقیم تو صورت جولز داد می زند: “نمیخاد به من بگی قهوه ام چقدر خوبه، باشه؟ من خودم این قهوه رو میخرم پس میدونم که چقدر خوبه وقتی بانی میره خرید، جنسای مزخرف می خره. ولی من چیزهای گران قیمت و خوش طعم می خرم، چون میخام وقتی قهوه می نوشم، ی طعم فوق العاده بچشم.» ثانیاً، برایش «تعریف» جولز مهم نیست و ادامه می دهد: خودت می دونی که الان چی ذهن منو مشغول کرده؟ مطمئنا قهوه توی فنجانم نیست.». او درباره مرد مرده ای که در گاراژش است، صحبت می کند و این دلیل دوم است.
4. قهوه مردم آزار
در فیلم The Bucket List ، ادوارد کول (جک نیکلسون) از نوشیدن یک قهوه لاکچری به نام ” Kopi Luwak” لذت می برد. سپس دوستش کارتر چمبرز (مورگان فریمن) مقاله ای را به او می دهد که در آن نوشته شده این قهوه دقیقاً چگونه تولید شده است. ادوارد شروع به خواندن می کند: «Kopi Luwak گران ترین قهوه جهان است. اگرچه برخی آن را به عنوان “قهوه ای واقعا خوب با طعمی واقعی” قرار می دهند. دانه های قهوه در روستای سوماترایی رشد می کند. پس از اینکه قهوه رشد کرد، یک نژاد گربه درختی وحشی دانه ها را می خورد و هضم می کند و بعد… مدفوع می کند.» ادوارد مکث می کند و ناامیدی روی چهره اش دیده می شود. ادوارد ادامه می دهد: «بعد روستاییان مدفوع را جمع آوری و فراوری می کنند. این ترکیب دانه قهوه و آب معده گربه درختی است که طعم و عطر بینظیر به کوپی لواک میدهد…» کارتر میگوید «منو دست انداختی!» چمبرز: “گربه ها منو مجبور به این کار کردن!”
5. قهوه وسوسه انگیز
زندگی کوتاه است. بنابراین اشتباه است، کاملا اشتباه است، اگر به شما توصیه کنیم «کمدی» ویل فرل در سال 2005 را که درباره «فوتبال»، لگد زدن و جیغ کشیدن است را تماشا کنید. اما این قهوه است که تنها صحنه واقعاً خنده دار فیلم را بوجود می اورد، زمانی که فیل وستون، مربی فوتبال فرل، به لطف تشویق مایک دیتکا، بازیکن و مربی سابق NFL آمریکا، به شدت به کافئین معتاد می شود. دیتکا بر سر بازیکنش فریاد می زند. “قهوه بنوش! قهوه باعث می شود احساس بهتری داشته باشی! از زمین بلندت می کنه! آرومت میکنه! قهوه مایه حیاته که رویای قهرمانی رو تو ذهنت حک میکنه!» اما متأسفانه برای فرل، اعتیاد به کافئین، او را به جنون می کشد و از حضور در مسابقات نیز محروم می شود. پس معلوم می شود که زیاده روی در هر چیز خوبی نمی تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد…
6. قهوه، قهرمان بی رقیب
در یک صحنه از فیلم کمدی Coffee & Cigarettes جیم جارموش خواب می بیند که بیل موری در حال سرو قهوه برای RZA و GZA از قبیله Wu-Tang است. درواقع، تلاش می کند به آنها قهوه بخوراند. RZA و GZA خوردن نوشیدنی های تلخ را ترک کرده اند. RZA می گوید: «کافئین افسردگی میاره. همه تون رو تحریک می کنه. ی کاری میکنه قلبت تند تند بزنه از همه چی بدتر وقتی قهوه میخوری خودت میدونی که چه بلایی سرت میاره، پس باید نوشیدنیت بدون کافئین باشه. مگه نمیدونی کافئین باعث میشه هذیون بگی؟ هذیون خیلی بد.» موری، که در لباس یک پیشخدمت، ظاهر شده در حالی که یک قوری پر از قهوه در دست دارد، وارد می شود. او آه می کشد و می گوید: “هرچی دلت میخاد بگو.” “خب، این ممکنه مشکل من باشه. هذیون گفتن.» همین موقع، موری مستقیماً قهوه توی قوری را سر می کشد در حالی که Wu-Tang ها از لیوانهای کوچکشان چای بدون کافئین مینوشند. این صحنه قهرمانی واقعی قهوه را نشان می دهد.
7. قهوه یک هدیه فوق العاده
هرکسی سریال معمایی- پلیسی توئین پیکس که پرطرفدارترین سریال دهه 1990 بود را دیده باشد، میداند که لینچ عاشق قهوه است. کارآگاه دیل کوپر (معروف به لینچ با بازی کایل مک لاکلان) درباره آن به هم اتاقی خود می گوید: “هری، من میخام ی راز کوچیکی رو بهت بگم. هر روز، روزی یک بار، به خودت هدیه بده. براش برنامه ریزی نکن، منتظرش نباش، فقط بگذار اتفاق بیفته. این هدیه می تونه یک پیراهن جدید در فروشگاه مردانه باشه، یا دو فنجان قهوه خوب، داغ و تلخ. مثل این.” او جرعه ای طولانی و لاکچری می نوشد. “آه، مرد، به خدا قسم. هیچ چیز مثل یک فنجان قهوه تلخ، عالی نیست.» می توانید مارک قهوه لینچ را در وب سایت او، davidlynch.com/coffee مشاهده کنید.
8. قهوه ، مکمل حس بازیگر
ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی برنده اسکار، بازی در پارک ژوراسیک را برای بازی در درام Three Colours: Blue ، کارگردان لهستانی کریستوف کیشلوفسکی رد کرد و گفت: «من ترجیح میدهم نقش یک دایناسور را بازی کنم تا یکی از آن شخصیتها». چرا؟ چون می دانست که در دستان کیشلوفسکی، حتی یک فنجان قهوه می تواند به یک صحنه سینمایی بی رقیب تبدیل شود. در یک لحظه کوچک و جذاب، بینوش یک تکه قند را روی فنجان اسپرسوی خود نگه می دارد و به تماشای جذب شدن قهوه از فنجانش توسط قند می پردازد. در این سکانس فوق العاده، کیشلوفسکی نشان می دهد که چگونه شخصیت او برای فرار از غم و اندوه وحشتناکش در دنیای دیگری غرق شده است. همانطور که هر قهوهشناسی میداند، زمانبندی همه چیز است: کارگردان لهستانی یک متخصص را برای جستجوی حبه قند مناسب فرستاد، حبهای که ظرف پنج ثانیه حل میشود – نه بیشتر، نه کمتر.
9. قهوه به زبان ایتالیایی
تا به حال متوجه شدهاید که چگونه فروشگاه های زنجیرهای سعی میکنند طعم غیرواقعی Continental را به کافئین قهوه های تولید انبوه شان اضافه کنند؟ پل راد نیز در کمدی سال 2008، « Role Models » سعی می کند همین کار را انجام دهد. راد می گوید: ” می توانم یک قهوه تلخ بزرگ سفارش بدم؟” باریستا: “چی؟” راد: “قهوه، تلخ، بزرگ.” باریستا: “منظورت یک ونتی است؟” راد: “نه، منظورم بزرگه.” باریستا: “ونتی، همون قهوه بزرگه.” راد: «نه… ونتی یعنی 20. بزرگ، میتونه large یا grande به زبان اسپانیایی باشه. اما Venti تنها کلمه ایه که معنیش بزرگ نیست و یک کلمه ایتالیاییه. واقعا شرم آوره که هیچی از این سه تا زبان حالیت نمیشه.» باریستا: “ونتی یک قهوه بزرگه.” راد: واقعا؟ کی گفته؟ فلینی؟ حالا لیر قبول می کنی یا فقط یورو؟» یک نکته برای راد: به این قهوه میگن ونتی چون 20 اونسه.
10. قهوه فیلسوف
یکی از جملات مشهور نیچه این است: ” اگر به قهوه خیره شوید، قهوه نیز به شما خیره می شود.” خوب، او واقعاً این جمله را درک نکرده است، زیرا آنقدر عمر نکرد که شاهکار موج نوی فرانسه، Two Or Three Things I Know About Her ژان لوک گدار را ببیند که در سال 1967 به سینما راه یافت. در این صحنه، ما در یک کافه در پاریس هستیم. مردی به فنجان قهوه اش نگاه می کند. با قاشق آن را هم میزند و قهوه صفحه را پر می کند. حباب ها روی سطح سیاه آن، چرخان بالا می روند و می ترکند. ناگهان، فقط قهوه داخل فنجان نیست. ما اقیانوسی را می بینیم… کهکشان ها… ابرنواخترها… تولد کیهان ها… جنینی که در حال تولد است… هسته ای که الکترون ها در آن می چرخند… هر حبابی که می ترکد به درون فنجان فشار می آورد و ما را با سر به یک گرداب انتزاعی از معنا غرق می کند. ما میدانستیم فرانسویها قهوه را جدی میگیرند، اما نه اینقدر